قرنها آفریقا “قاره سیاه” نامیده میشد؛ زیرا مردم اروپا دربارۀ آن و ساکنانش اطلاعات چندانی نداشتند. فنیقیها و رومیها، در امتداد سواحل شمالی، مراکز تجاری بنا کردند؛ زیرا از وجود تمدن بزرگ مصر آگاه بودند، اما سرزمینهای جنوبی همچنان اسرارآمیز باقی ماندند.
اولین اروپاییانی که دربارۀ این قارۀ ناشناختۀ بسیار بزرگ، آگاهیهایی به دست آوردند، پرتغالیها بودند. آنها نخستین کسانی بودند که دماغۀ جنوبی آفریقا ] مسیر دریایی هند [ را کشف کردند، اما به دلیل ترس از سرگردانی، در کنار ساحل، پارو میزدند. به زودی خط ساحلی آفریقا در نقشه ترسیم شد، اما هنوز تا علاقهمندی مردم به سیر و سفر در آن، زمان زیادی باقی مانده بود. از سال 1400 میلادی ملوانهای اروپایی شروع به خارج نمودن برده از آنجا کردند. در سالهای 1500 تا 1800 میلادی، در حدود 14 میلیون برده به کشورهای آمریکایی بُرده شدند. معمولاً این بردهها از قبایلی که در نزدیکی ساحل آفریقا زندگی میکردند، خریداری میشدند.
از سال 1800 میلادی به بعد، کشورهای اروپایی علاقهمند شدند که در آفریقا مستعمراتی برای خود به دست بیاورند. کاشفانی مانند دیوید لیوینگستون ، مانگوپارک و هنری استنلی، به درون قاره سفر کردند و قارۀ آفریقا خیلی زود میان قدرتهای اروپایی تقسیم شد. اروپاییان شیوههای جدید زندگی را در آفریقا رایج کردند. مبلغان مذهبی، دین مسیحیت را به آنجا آوردند و مدارسی بنا نهادند.
پس از چند سال، آفریقاییها از زمامداری بیگانگان اظهار انزجار کردند. در طول دهههای 1950 و 1960 بسیاری از مستعمرههای آفریقایی، مستقل شدند. بسیاری از این کشورها فقیر بودند و تعداد دیگری، درگیر جنگهای خونین داخلی شدند و فرمانروایان مختلفی برای به دست آوردن قدرت با هم میجنگیدند. امروزه نیز علیرغم مبارزات پیگیر، بسیاری از کشورهای آفریقایی از استقلال ظاهری برخوردارند و در واقع منابع و ثروتهای زیرزمینی آنها توسط قدرتهای استعماری چپاول میشود.