از زمانهای بسیار قدیم، انسان اشیا را نقاشی کرده یا مجسمۀ آنها را ساخته است. ما هنوز هم نقاشیهای درون غارها را که حدود 000/20 سال پیش کشیده شدهاند، میبینیم. مجسمهها و نقاشیهای دیواری زیبایی از مصر، یونان، ایران و روم باستان باقی ماندهاند.
مسیحیت ، نفوذ زیادی بر هنر داشته است. در قرون وسطی’ ، نقاشان، صحنههای مذهبی را معمولاً به روشی خشک و یکنواخت نقاشی میکردند. با آغاز رُنسانس در دهۀ 1400 میلادی، هنر رو به شکوفایی گذاشت و هنرمندان بهخاطر آثارشان مشهور شدند. نقاشانی همچون لئوناردو داوینچی و میکل آنژ ، به نقاشی موضوعات متداول زندگی روی آوردند. نقاشان بزرگ هلندی، مانند رامبراند نیز صحنههای روزمره را نقاشی کردند. در قرن 18 و 19 ، هنرمندان رجعتی به گذشته داشتند و بسیاری تلاش میکردند تا آثار خود را مانند هنر روم و یونان، خلق کنند.
بعدها، نمای نقاشیها واقعیتر شد، ولی در دهه 1870 ، سبک جدیدی به نام امپرسیونیسم در نقاشی مورد توجه قرار گرفت. هنرمندانی همچون مونه (1926 – 1840) و رنُوار (1919-1841) با استفاده از لکههای کوچک رنگ، تابلوهایی با خطوط نرم و محو ترسیم کردند. نقاشی، در قرن بیستم، باز هم آزادتر شد. سبکها شامل هنر آبستره و کوبیسم ، با نقاشان معروفی مانند سزان (1906 – 1839) و پیکاسو بود.
قدیمیترین آثار مجسمه سازی موجود، حدود 000/30 سال قبل توسط هنرمندان عصر حجر شکل گرفتهاند. مصریان باستان در حدود 2 الی 4 هزار سال قبل مجسمههای بسیار دقیقی ساختند. بسیاری از آنها مجسمههای غولپیکر شاهان و ملکهها بودند. برخی از زیباترین کنده کاریهای جهان، توسط پیکرتراشان روم و یونان باستان، در دوران کلاسیک انجام گرفته است. در دوران رُنسانس، هنر مجسمه سازی به ویژه در ایتالیا به اوج شکوفایی رسید و میکل آنژ مجسمههای بسیار با شکوهی همچون اثر معروفش، «داوود» (ع) را خلق کرد.
مجسمه سازان امروزی بیشتر، پیکرههایی را به وجود میآورند که در آنها قالب کلی اثر، مهمتر از نشان دادن شباهت آن با یک شخص است.