جورج، عنکبوت کوچک داستان از آدمها خیلی می ترسید و این مساله باعث نگرانی پدر و مادرش شده بود تا اینکه یک روز پدر جورج کوچولو تصمیم گرفت با او صحبت کند و علت ترس پسرش را بفهمد. وقتی آنها نشستند و با هم صحبت کردند جورج گفت: از اینکه آمها دوتا پا دارند و همبرگر به جای مگس می خورند می ترسد و……..
گوینده: مریم نشیبا
نویسنده: علیرضا مجیدی
منبع: ایران صدا