دیدی همیشه دیر میکرد. او به همه جا دیر میرسید. صبحها دیر از خواب بیدار میشد. بنابراین دیرتر از بقیهی بچهها به مدرسه میرسید.
غذای دیدی همیشه سرد میشد، چون او آخرین کسی بود که سر میز غذا مینشست.
دیدی، هر کاری را تا آخرین لحظه طول میداد حتی …
سلام به همهی دخترها و پسرهای گل و خوبم. حالتون چهطوره؟ بازم امروز برای همهی شما یه هدیهی دیگه آوردم. کتابی به نام “دیدی دیر کن”. این کتاب رو “تونی گراس ” نوشته و من براتون تعریف میکنم .
اما قبل از شنیدن و خواندن کتاب، بهم بگید امروز صبح بهموقع از خواب بیدار شدید؟ بهموقع به مدرسه رفتید؟ بهموقع تکالیفتون رو انجام دادید؟ اصلاً کارهاتون رو سر وقت انجام میدید یا نه، همیشه با تاخیر به کارهاتون میرسید؟
شما دوست عزیز من بین بزرگترها و دوستانتون به یه فرد منظم که همیشه همهی کارها و برنامه هاش سر وقت انجام میگیره مشهورید یا ….؟
واقعاً چرا بعضیها همیشه کارهاشون رو دیر انجام میدن؟ “دیدی ” قصهی ما هم از این دسته بچههاییه که همیشه دیر به کارهاش میرسه و همه از دستش ناراحتند. بیایم با هم این داستان رو بشنویم و ببینیم سرانجام “دیدی”چی میشه.
گوینده: سارا عشقی نیا
نویسنده : تونی گراس
مترجم کتاب گویا: سارا قدیانی
منبع: ایران صدا