جشن تولد جالی هم خندهدار بود. دوستان او آمده بودند تا تولدش را تبریک بگویند، اما او زیر میز قایم شده بود. مادر، جالی را زیر میز دید و پرسید :””چی شده جالی؟””
به جای جالی، یکی از بچهها جواب داد:””ما میخواستیم شعر تولدت مبارک را برایش بخوانیم اما…””
سلام به همهی دخترای گلم و پسرای عزیزم. امروز میخوام براتون قصهی “”جالی خجالتی “”رو تعریف کنم. امیدوارم دوست داشته باشید.
این قصه رو حتماً گوش کنید و ببینید “”جالی””چه کار کرد تا خجالتش از بین بره.
گوینده: سارا عشقی نیا
نویسنده: تونی گراس
مترجم: سارا قدیانی
منبع: ایران صدا