راستی که آقای پرسروصدا، چه سروصدایی داشت! مثلاً اگر میخواست همین داستان را برای شما بخواند، گوشتان را کر میکرد.
آقای پرسروصدا همیشه به جای حرفزدن فریاد میزد و فریاد او از صدها کیلومتر دورتر هم شنیده میشد.
صدای عطسهی همه، از یک اتاق آن طرفتر هم شنیده میشد. اما صدای آقای پرسروصدا از این طرف شهر به آن طرف شهر هم میرسید.
سلام به همهی بچههای خوب و نازم. خوبید؟ عزیزای دلم ،امروز باز میخوام براتون یه قصهی دیگه بگم. اسم قصهمون هست “آقای پر سر و صدا”.
ببینم شما بچههای گلم که بچههای شلوغ و پرسروصدایی نیستید؟ اصلاً ببینم شما که خدایی نکرده عادت ندارید با صدای بلند حرف بزنید و کاراتون رو با شلوغکاری انجام بدید؟
من مطمئنم که دخترای قشنگ من و پسرای گل من – بچه های با ادب من – همیشه مراقب رفتارشون هستن .اما بچهها این “آقای پرسروصدا”خیلی سروصدا داره. به نظر شما باید چه کار کرد؟
حتماً این قصهی زیبا و بامزه رو گوش کنید تا ببینیم آقای پرسروصدا چهطوری میتونه این کار و رفتار بدشو ترک کنه…
گوینده: سارا عشقی نیا
نویسنده: راجر هارگریوز
مترجم: علیرضا مجیدی
منبع: ایران صدا